آسمان میغرد
آسمان مینالد
روزها رنگ شب است
و چنان بر سر ما سیل بلا میبارد
که تو گویی ایزد با فلک در جنگ است
رود با موج مهیب میخروشد بر ما
و جسد میکوبد بر در و دیوار زمین
آه .. این قهر خداست
خشم ایزد بر ماست
ما سیه دل شدگان گنه آلوده ی مست
که برای خوشی خاطر خود
خون دل میطلبیم
آسمان میغرد.
آسمان میبارد
لیک این خون جوانان به خون خفتهٔ ماست
که چنان سیل بلا بر سرمان میکوبد
اینهمه ظلم و ستم
اینهمه خون و جسد
عاقبت خشم خدا را انگیخت
دیگرش صبر به پایان آمد
عاقبت صبر به پایان آمد
|