گل سنگ

.. رنج ..!

سیل بلا

آسمان میغرد

 

آسمان مینالد

 

روزها رنگ شب است

 

و چنان بر سر ما سیل بلا میبارد

 

که تو گویی ایزد با فلک در جنگ است

 

رود با موج مهیب میخروشد بر ما

 

 و جسد میکوبد بر در و دیوار زمین

 

آه .. این قهر خداست

 

خشم ایزد بر ماست

 

ما سیه دل‌ شدگان گنه آلوده ی  مست

 

که برای خوشی خاطر خود

 

خون دل‌ میطلبیم

 

آسمان میغرد.

 

 آسمان میبارد

 

لیک این خون جوانان به خون خفتهٔ ماست

 

که چنان سیل بلا بر سرمان میکوبد

 

اینهمه ظلم و ستم

 

اینهمه خون و جسد

 

عاقبت خشم خدا را انگیخت

 

دیگرش صبر به پایان آمد

 

عاقبت صبر به پایان آمد 









گزارش تخلف
بعدی